۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

بسامان به انگلیسی

معنی

فونتیک فارسی / besaamaan /

orderly, organic, refined, regular, tidy, trim

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بسامان

  1. مترادف:
    صفت
    متضاد:
    نابسامان
  1. مترادف:
    آراسته آماده
  1. مترادف:
    بقاعده
  1. مترادف:
    سامان‌یافته مرتب منتظم منظم

ارجاع به لغت بسامان

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بسامان» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بسامان

لغات نزدیک بسامان

پیشنهاد بهبود معانی