music
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
وقتی دل و دماغ ندارم، دوست دارم موزیک گوش کنم.
I love listening to music when I'm feeling down.
موزیک کنسرت آنقدر بلند بود که گوشهایم زنگ میزد.
The music at the concert was so loud that my ears were ringing.
کلمهی «موزیک» در زبان انگلیسی معادل Music است؛ واژهای جهانی، پر احساس و بیمرز که تقریباً در همه فرهنگها حضوری پررنگ دارد. موزیک یا موسیقی چیزی فراتر از صداست؛ ترکیبی از ریتم، ملودی و احساس که میتواند روح را لمس کند، خاطرهها را زنده کند یا حتی حالوهوای یک روز را تغییر دهد.
در تاریخ بشر، موسیقی همواره نقش مهمی در ارتباطات، مراسم، و بیان احساسات ایفا کرده است. از طبلهای ابتدایی در قبایل گرفته تا سمفونیهای پیچیدهی کلاسیک و ترانههای پاپ امروزی، موزیک همواره بخشی از زندگی انسان بوده است. حتی در سکوت، گاهی یک ملودی ساده میتواند قلب انسان را به تپش وا دارد.
در روانشناسی، موزیک تأثیر عمیقی بر ذهن و احساسات ما دارد. شنیدن موسیقی میتواند سطح استرس را کاهش دهد، خلقوخو را بهبود بخشد و حتی به افزایش تمرکز کمک کند. به همین دلیل است که بسیاری از افراد هنگام مطالعه، ورزش یا حتی رانندگی به موسیقی گوش میدهند. هر آهنگ میتواند با خود یک حس یا خاطره بیاورد؛ گاهی شاد، گاهی غمگین، گاهی پر از انگیزه.
در فرهنگ امروز، موزیک بخش مهمی از هویت فردی و اجتماعی ماست. سبکهایی مثل راک، رپ، پاپ، کلاسیک یا سنتی، فقط صداهای مختلف نیستند؛ آنها بازتابی از سلیقه، فرهنگ، و حتی طرز فکر ما هستند. افراد گاهی با موسیقی مورد علاقهشان ارتباطی عمیق برقرار میکنند، انگار آن موسیقی زبان دل آنها را حرف میزند.
در هنر، سینما و تئاتر هم موزیک جایگاه خاصی دارد. یک موسیقیمتن خوب میتواند جان تازهای به یک صحنه بدهد یا احساسات تماشاگر را به نقطهی اوج برساند. هیچ چیز مثل یک قطعهی موسیقی خوب نمیتواند تأثیرگذار و ماندگار باشد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «موزیک» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/موزیک