آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

پابند به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / paaband /

noose, restriction, shackle, trammel, fetters, gyve, nippers, hindrance, anklet

noose

restriction

shackle

trammel

fetters

gyve

nippers

hindrance

anklet

غل‌وزنجیر پا

زندانی پابندهای سنگینی بسته بود که با هر قدم به صدا درمی‌آمد.

The prisoner wore heavy fetters that clanked with each step.

او یک پابند ظریف به پا داشت.

She wore a delicate anklet.

اسم
فونتیک فارسی / paaband /

duty bound, bound, under, respecter, faithful, dependent, observant

duty bound

bound

under

respecter

faithful

dependent

observant

وفادار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

فرم مالیات او را ملزم می‌کرد که تمام افراد پابند خود را فهرست کند.

The tax form required him to list all of his dependents.

پابندان او هرگز تزلزل نکردند، حتی در شرایط سخت.

Her faithful never wavered, even in tough times.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد پابند

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
مترادف:
عیالوار متاهل معیل
مترادف:
مترادف:

ارجاع به لغت پابند

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پابند» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پابند

لغات نزدیک پابند

پیشنهاد بهبود معانی