با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

پیشخدمت به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • مستخدم
  • فونتیک فارسی

    pishkhedmat
  • اسم
    waiter, waitress, carhop, servant, bellhop, retainer, charwoman, valet, orderly, maidservant
    • - به پیشخدمت ده دلار انعام دادم.

    • - I gave the waiter a ten-dollar tip.
    • - ناهارمان را تمام کردیم و برای پیشخدمت روی میز انعام گذاشتیم.

    • - We finished our lunch and left a tip on the table for the waiter.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد پیشخدمت

ارجاع به لغت پیشخدمت

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پیشخدمت» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/پیشخدمت

لغات نزدیک پیشخدمت

پیشنهاد بهبود معانی