فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

چنگ زدن به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

چنگ انداختن

فونتیک فارسی

chang zadan
فعل متعدی

to scratch, to swoop, to scrabble, to claw, to fasten, to catch, to clutch, to cleave

تصویر پلنگی که بر پشت گاوی چنگ زده است

the picture of a tiger clawing the back of a cow

خواستم گربه را ناز کنم؛ ولی دستم را چنگ زد.

I wanted to pat the cat, but it scratched my hand.

محکم گرفتن

فونتیک فارسی

chang zadan
فعل متعدی

to grasp, to snatch, to seize

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

او به‌سرعت دسته‌ی چمدان را چنگ زد و آن را کشید.

She quickly grasped the handle of the suitcase and pulled it along.

او دستش را دراز کرد تا کتاب درحال سقوط را قبل از برخورد به زمین چنگ بزند.

She reached out to seize the falling book before it hit the ground.

چنگ نواختن

فونتیک فارسی

chang zadan
فعل متعدی

موسیقی to play harp

او دوست دارد هر صبح با چنگ خود چنگ بزند.

She loves to play harp on her harp every morning.

آن‌ها از او خواستند در مراسم عروسی چنگ بزند.

They asked her to play harp during the wedding ceremony.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد چنگ زدن

  1. مترادف:
    چسبیدن گرفتن محکم گرفتن
  1. مترادف:
    دست‌درازی کردن چنگ انداختن چنگ یازیدن
  1. مترادف:
    تجاوز کردن تعرض کردن
  1. مترادف:
    متوسل شدن متشبث شدن توسل جستن
  1. مترادف:
    چنگ نواختن

ارجاع به لغت چنگ زدن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «چنگ زدن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/چنگ زدن

لغات نزدیک چنگ زدن

پیشنهاد بهبود معانی