فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

کودن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • خرفت، پخمه
  • فونتیک فارسی

    kõdan
  • صفت
    stupid, dull, unintelligent, moron, imbecile, brainless, feebleminded, nincompoop, half-wit, bumpkin, doltish, retard, moronic, dodo, dense, dolt, dimwitted, witless, ninny, dunce, dope, dummy, dopey, numskull, dumbo, nerd
    • - راننده‌ی کودن با بی‌احتیاطی در جاده تغییر جهت داد.

    • - The imbecile driver swerved recklessly on the road.
    • - کمدین کودن نتوانست حضار را بخنداند.

    • - The witless comedian failed to make the audience laugh.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد کودن

ارجاع به لغت کودن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کودن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/کودن

لغات نزدیک کودن

پیشنهاد بهبود معانی