آخرین به‌روزرسانی:

گذشت به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / gozasht /

mercy, lenity, leniency, forgiveness, sufferance, forbearance, lenience, toleration, tolerance, quarters, generosity, pardon, remission

بخشش، عفو

گذشت خداوند از گناهان ما

God's forgiveness of our sins

گذشت بر توانا زیبنده است و بر ناتوان زیبنده‌تر

Forgiveness is befitting the mighty, but even more so the weak

اسم
فونتیک فارسی / gozasht /

passing, passage, transition, lapse

عبور کردن، گذشتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

گذشت سالها از دوستی آن‌ها نکاست.

The passing years did not diminish their friendship.

با گذشت زمان رابطه‌ی آن دو دوست به سردی گرایید.

With the passing of time, a distance grew between the two friends.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد گذشت

  1. مترادف:
    اغماض بخشایش بخشودن چشم‌پوشی درگذشتن سماحت عفو عفو لوطی‌گری
  1. مترادف:
    سپری گذر

ارجاع به لغت گذشت

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «گذشت» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/گذشت

لغات نزدیک گذشت

پیشنهاد بهبود معانی