۷۰٪ تخفیف تا پایان اسفند - اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی 💚

تخته به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

چوب یا چیزی صاف و تخت

فونتیک فارسی

takhte
اسم
board, slab, sheet, plank, paneling, panelling, panel, splat, lumber, flat piece

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

- با چکش ضربه‌ی محکمی به تخته زد.

- He gave the board a lick with the hammer.

- سینه‌ی مرغ را رویِ تخته‌ی برش قرار دهید.

- Place the chicken breast on a cutting board.
واحد شمارش پارچه، فرش و ...

فونتیک فارسی

takhte
اسم
layer, width, piece, square

- یک تخته پارچه

- a square of cloth

- او یک تخته فرش جذاب برای اتاق نشیمن خرید.

- She bought a vibrant piece of carpet for the living room.
تخته‌ی کلاس درس

فونتیک فارسی

takhte
اسم
blackboard, board

- معلم از من خواست که تخته را پاک کنم.

- The teacher asked me to erase the blackboard.

- معلم نوشته‌های روی تخته را پاک کرد.

- The teacher rubbed off the writing on the board.
تخته‌نرد

فونتیک فارسی

takhte
اسم
backgammon (board)

- تخته هم بازی مهارت و هم شانس است.

- Backgammon is a game of both skill and luck.

- تا نیمه‌های شب تخته بازی کردیم.

- We played backgammon until midnight.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد تخته

  1. مترادف:
    چوب
  1. مترادف:
    لوح
  1. مترادف:
    صفحه ورق
  1. مترادف:
    طاقه عدد قطعه
  1. مترادف:
    تابوت

ارجاع به لغت تخته

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تخته» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/تخته

لغات نزدیک تخته

پیشنهاد بهبود معانی