آخرین به‌روزرسانی:

ستاره به انگلیسی

توضیحات:

همچنین در حالت جمع می‌توان از ستارگان و ستاره‌ها استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اختر، کوکب

فونتیک فارسی

setaare
اسم

نجوم star, astro-, asterisk, stelli-

آسمان پر از ستاره است

the sky is full of stars

سردوشی سروان سه ستاره دارد

a captain's shoulder strap has three stars

نمونه‌جمله‌های بیشتر

آسمانی پر از ستاره

a sky thick with stars

شخصیت معروف

فونتیک فارسی

setaare
اسم

star, luminary

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

ستاره‌ی راک

a Rock star

ستارگان ادبیات انگلیسی

the luminaries of English literature

بخت، اقبال، دولت، طالع

فونتیک فارسی

setaare
اسم

مجازی fortune, chance, luck

آه ندارد که با ناله سودا کند/ در هفت آسمان یک ستاره هم ندارد.

He has not a bean to bless himself with.

ستاره نداشتن

to be unlucky

دارای ستاره

فونتیک فارسی

-setaare
سازه‌ی پیوندی

a combining form that means "having stars"

هتل پنج‌ستاره

a five-star hotel

امکانات هتل‌های هفت‌ستاره

Facilities seven-star hotels

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ستاره

  1. مترادف:
    اختر کوکب نجم
    متضاد:
    خورشید شمس

ارجاع به لغت ستاره

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ستاره» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ستاره

لغات نزدیک ستاره

پیشنهاد بهبود معانی