ادبی to bore, to perforate, to pierce, to puncture, to make a hole (in)
to bore
to perforate
to pierce
to puncture
to make a hole
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او برای جا دادن پیچ در چوب سوراخی سفت.
He bored a hole in the wood to fit the screw.
گلوله درب فلزی را سفت.
The bullet pierced the metal door.
با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «سفتن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سفتن