امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

سیاست به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

فونتیک فارسی

siyaasat
politics, policy, strict administration of justice, punishment

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سیاست

  1. مترادف:
    تدبیر خطمشی
  1. مترادف:
    دیپلماسی
  1. مترادف:
    تنبیه جزا سزا شکنجه عقوبت مجازات
  1. مترادف:
    حقه‌بازی دوزوکلک
  1. مترادف:
    حکومت حکم ریاست
  1. مترادف:
    حکومت کردن حکم راندن ریاست کردن

ارجاع به لغت سیاست

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سیاست» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/سیاست

لغات نزدیک سیاست

پیشنهاد بهبود معانی