آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: دوشنبه ۲۶ خرداد ۱۴۰۴

    فصل به انگلیسی

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    اسم
    فونتیک فارسی / fasl /

    season, quarter, -time

    season

    quarter

    -time

    هر یک از چهار قسمت سال که سه ماه دارد

    نرخ‌های خارج از فصل 20 درصد ارزان‌ترند.

    Off-season rates are 20 percent cheaper.

    فصل شکار

    the hunting season

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    فصل کشت و کار

    planting season

    فصل برداشت (یا چیدن) محصول

    the picking season

    در فصل بارانی آب همه‌جا را فرا می‌گیرد.

    During the rainy season the whole place is awash.

    فصل برداشت بود و کشاورزان سخت مشغول بودند.

    It was harvest and the farmers were very busy.

    اسم
    فونتیک فارسی / fasl /

    period, time, interval, span

    period

    time

    interval

    span

    مرحله، برهه، دوره، هنگام

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

    وقتی به مشهد منتقل شد فصل جدیدی از زندگانیش در شرف آغاز شدن بود.

    When he was transferred to Mashad, a new chapter of his life was about to begin.

    پژوهش او فصل تازه‌ای را در مطالعه‌ی رشد کودکان آغاز کرد.

    His research broke new ground in the study of child growth.

    اسم
    فونتیک فارسی / fasl /

    chapter, section, heading

    chapter

    section

    heading

    واحد تقسیم‌بندی مطالب کتاب و غیره

    فصل آخر کتاب

    the book's final chapter

    به استثنای چند فصل اول کتاب او ارزش خواندن را ندارد.

    Aside from the first few chapters, his book is chaff.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    درباره‌ی آنچه در داخل مغز روی می‌دهد در فصل بعدی صحبت خواهم کرد.

    As to what goes on inside the brain, that I must leave to the next chapter.

    شرح ملاقات آن‌ها در فصل سوم کتاب در جایی دور از دید قرار داشت.

    Buried away somewhere in the third chapter was an account of their meeting.

    من تاکنون دو فصل از کتاب را چرک‌نویس کرده‌ام.

    I have already drafted two chapters of the book.

    کتاب مشتمل بر ده فصل بود.

    The book was comprised of ten chapters.

    فصل دوم، زادگاه او را شرح می‌دهد.

    The second chapter describes his birthplace.

    قبل از فوتش پنج فصل کتاب را تصحیح کرد.

    He emended five chapters of the book before he died.

    اسم
    فونتیک فارسی / fasl /

    separation, partition, cutting, rupture, disjunction, disjoining

    separation

    partition

    cutting

    rupture

    disjunction

    disjoining

    انفصال، تفکیک، جداسازی

    حل و فصل کردن بدهی‌های معوقه

    to clean up past-due bills

    ... نی برای فصل کردن آمدی

    ... you did not come to separate

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد فصل

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    دوران زمان عهد گاه موسم موعد نوبت وقت هنگام
    متضاد:
    وصل
    مترادف:
    انفصال برش تفکیک جداسازی جدایی
    مترادف:
    باب بخش بند ماده مبحث مقوله

    سوال‌های رایج فصل

    فصل به انگلیسی چی می‌شه؟

    فصل در زبان انگلیسی به Season ترجمه می‌شود.

    فصل یکی از تقسیم‌بندی‌های زمانی سال است که بر اساس تغییرات اقلیمی، دمای هوا، طول روز و شب و ویژگی‌های طبیعی محیط تعریف می‌شود. معمولاً سال به چهار فصل بهار، تابستان، پاییز و زمستان تقسیم می‌شود که هر کدام ویژگی‌ها و تغییرات خاص خود را دارند. این تقسیم‌بندی به انسان‌ها کمک می‌کند تا با تغییرات محیطی هماهنگ شوند و فعالیت‌های خود را بر اساس شرایط آب و هوایی برنامه‌ریزی کنند.

    در زیست‌شناسی و کشاورزی، فصل‌ها نقش بسیار مهمی در چرخه‌ی حیات گیاهان و حیوانات ایفا می‌کنند. بهار معمولاً فصل رویش و جوانه‌زنی است، تابستان دوره‌ی رشد و بلوغ، پاییز زمان برداشت محصولات و زمستان فصل استراحت و خواب زمستانی برخی از موجودات. تغییرات فصلی بر تولید مثل، مهاجرت، و رفتارهای زیستی بسیاری از گونه‌ها تأثیرگذار است و تعادل اکوسیستم‌ها تا حد زیادی به این چرخه‌های فصلی وابسته است.

    از نظر فرهنگی و اجتماعی، فصل‌ها در تقویم‌ها و جشن‌ها جایگاه ویژه‌ای دارند. بسیاری از آیین‌ها و سنت‌های محلی و ملی بر اساس شروع یا پایان یک فصل خاص برگزار می‌شوند. به عنوان مثال، جشن نوروز در آغاز بهار، جشن شکرگزاری در پاییز و کریسمس در زمستان برگزار می‌شوند. فصل‌ها همچنین بر لباس پوشیدن، تغذیه و سبک زندگی مردم تأثیر می‌گذارند و تغییر فصول به عنوان نمادی از گذر زمان و تغییرات زندگی در ادبیات و هنر نیز بسیار مورد استفاده قرار می‌گیرند.

    در آب و هواشناسی، مطالعه و پیش‌بینی تغییرات فصلی یکی از بخش‌های اصلی کار متخصصان است. دانستن زمان شروع و پایان هر فصل، پیش‌بینی بارش‌ها، دما و سایر شرایط جوی به کشاورزان، مسافران و سیاست‌گذاران کمک می‌کند تا تصمیمات بهتری بگیرند. تغییرات اقلیمی و گرمایش زمین همچنین می‌تواند طول و شدت فصل‌ها را تغییر دهد که این موضوع تأثیرات گسترده‌ای بر محیط زیست و جوامع انسانی دارد.

    در زبان و ادبیات، فصل‌ها نمادهای متنوعی دارند و اغلب برای بیان حالات روحی، تغییرات زندگی و گذر زمان به کار می‌روند. بهار نماد تولد دوباره و امید، تابستان نشانگر نشاط و فراوانی، پاییز نماد تغییر و پایان و زمستان نماد سکوت، آرامش یا حتی سختی است. این تمثیل‌ها در شعر، داستان و هنرهای تصویری بسیار رایج و مؤثر هستند.

    ارجاع به لغت فصل

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «فصل» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/فصل

    لغات نزدیک فصل

    • - فصحائ
    • - فصد
    • - فصل
    • - فصل باران
    • - فصل بارانی
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    sole gyration required scribbler oleato carrot and stick add fuel to the fire crookery crooked linger chess fiend secondary Seattle seasoning غاز تزویر مضیقه ترغیب کردن مقدونیه مغایرت مقاربت مغایر مقیم مغازله مقاوله نامه مذاکره مذاکره کردن تزکیه ذکاوت
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.