motorized boat
برای یک روز ماهیگیری بیرون از دریاچه لنج گرفتم.
I took a motorized boat out to the lake for a day of fishing.
لنج در دریاچه به سرعت حرکت میکرد.
The motorized boat sped across the lake.
lip, thick lip
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
لنج ورچیدن
to pucker one's lips
لنج گلگون
rosy lip
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «لنج» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/لنج