نازنین به انگلیسی
آخرین به‌روزرسانی:
معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
خوب، خوشایند، گرامی
فونتیک فارسی
naazanin
صفت
likeable, loveable, lovely, dear
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- یار نازنین من
- my lovely mistress
- مادرش زن نازنینی است.
- Her mother is a loveable woman.
لطیف، ظریف
فونتیک فارسی
naazanin
صفت
tender, delicate, dainty, fine
- شکوفه‌های نازنین بهاری
- darling buds of May
- دختر کوچولو لباس نازنینی پوشید
- The little girl wore a dainty dress
مترادف و متضاد نازنین
- دلربا، دوست‌داشتنی، زیبا، ظریف، قشنگ، گرامی، ناز، نازآلود، نازپرورد، نازپرورده
ارجاع به لغت نازنین
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «نازنین» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/نازنین
لغات نزدیک نازنین
- - نازنده
- - نازنده به خود
- - نازنین
- - نازی
- - نازی گرایی