پایبند به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:
  • متعهد، وفادار
  • فونتیک فارسی

    paayband
  • صفت
    bound, duty bound, under, faithful, dependent, observant, respecter
    • - پایبند رسوم

    • - bound by conventions
    • - پایبند آداب معاشرت

    • - observant of the rules of etiquette
پیشنهاد و بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد پایبند

لغات نزدیک پایبند

پیشنهاد و بهبود معانی