forage, grazing, ranging, pasturing, foraging
چرای سنگین
overgrazing, heavy grazing
چرای سبک
light grazing
به چرا بردن
to put out to forage
این حیوانات دوست دارند که با هم گله بشوند و چرا کنند.
These animals are fond of herding and grazing together.
why, how, wherefore, for what reason
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
«چرا نیامدی؟» «چون که دعوت نشده بودم.»
"Why didn't you come?" "Because I wasn't invited."
آیا میتوانم بپرسم چرا؟
May I ask why?
چرا اینقدر دیر کردی؟
Why are you so late?
نمیدانم چرا این بته گل نمیدهد.
I don't know why this bush does not bloom.
عامیانه yes, yea, yah, yeah, why not
غزل هنوز نرفته؟ چرا، رفته!
Ghazal hasn't gone yet? Yeah, she has!
غذایت را نخوردی؟ چرا، خوردم!
Didn't you eat your food? Yeah, I did!
reason, cause
چرای این عمل او مجهول است.
Her reason for doing this is unknown.
چرای غیبت او در سرکار یک بیماری ناگهانی بود.
The reason for her absence from work was a sudden illness.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «چرا» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/چرا