forage, grazing, ranging, pasturing, foraging
چرای سنگین
overgrazing, heavy grazing
چرای سبک
light grazing
به چرا بردن
to put out to forage
این حیوانات دوست دارند که با هم گله بشوند و چرا کنند.
These animals are fond of herding and grazing together.
why, how, wherefore, for what reason
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
«چرا نیامدی؟» «چون که دعوت نشده بودم.»
"Why didn't you come?" "Because I wasn't invited."
آیا میتوانم بپرسم چرا؟
May I ask why?
چرا اینقدر دیر کردی؟
Why are you so late?
نمیدانم چرا این بته گل نمیدهد.
I don't know why this bush does not bloom.
عامیانه yes, yea, yah, yeah, why not
غزل هنوز نرفته؟ چرا، رفته!
Ghazal hasn't gone yet? Yeah, she has!
غذایت را نخوردی؟ چرا، خوردم!
Didn't you eat your food? Yeah, I did!
reason, cause
چرای این عمل او مجهول است.
Her reason for doing this is unknown.
چرای غیبت او در سرکار یک بیماری ناگهانی بود.
The reason for her absence from work was a sudden illness.
کلمهی «چرا» در زبان انگلیسی به why ترجمه میشود.
این واژه یکی از مهمترین ابزارهای پرسش در زبان است و بهطور ویژه برای جویا شدن دلیل، علت یا توجیه یک پدیده، رفتار، تصمیم یا وضعیت به کار میرود. در اغلب زبانهای دنیا، معادل آن نقشی اساسی در ساختار فکری و کلامی انسان ایفا میکند.
«چرا» پرسشی است که انسان را به تفکر وادار میکند. کودک از همان سنین ابتدایی که زبان را یاد میگیرد، یکی از نخستین کلماتی که بهکار میبرد همین «چرا»ست؛ پرسشی که نشانگر آغاز فرآیند کنجکاوی و یادگیری است. وقتی کودکی میپرسد «چرا آسمان آبی است؟»، یا «چرا باید بخوابم؟»، در واقع در حال جستوجوی نظم و معنایی در جهان پیرامون خود است. این میل به دانستن، در بزرگسالی نیز ادامه مییابد و محرک بسیاری از اکتشافات، نوآوریها و تصمیمات انسانی است.
در فلسفه، علم و حتی روانشناسی، پرسش «چرا» نقطهی شروع جستوجو برای حقیقت و دانش است. فیلسوفان از هزاران سال پیش با همین پرسش بنیادین به تحلیل مفاهیم اخلاق، وجود، زیبایی و معنا پرداختهاند. دانشمندان نیز با طرح همین پرسش، قوانین طبیعت را کشف کردهاند؛ چرا سیب به زمین میافتد؟ چرا بیماری پدید میآید؟ چرا ماده رفتار خاصی دارد؟ به این ترتیب، «چرا» نه فقط ابزاری زبانی، بلکه راهی برای ساختن جهانبینی و توسعهی دانش انسانی است.
اما «چرا» صرفاً محدود به پرسشهای علمی یا فلسفی نیست. این واژه در روابط انسانی نیز نقشی حیاتی دارد. وقتی فردی میپرسد «چرا ناراحتی؟» یا «چرا این تصمیم را گرفتی؟»، در واقع به دنبال درک احساسات، انگیزهها یا دلایل دیگران است. این نوع پرسشگری اگر با نرمی و احترام همراه باشد، میتواند پایهای برای همدلی و گفتوگوهای مؤثر باشد. با این حال، گاه استفادهی نامناسب از آن میتواند شکل بازجویی یا قضاوت به خود بگیرد؛ از همین رو لحن و نیت پشت «چرا» نقش تعیینکنندهای در معنای آن دارد.
در ادبیات، شعر و هنر، «چرا» اغلب بهعنوان دروازهای به جهان درون انسان و جستوجوی معنا به کار میرود. شاعر میپرسد «چرا باید رنج کشید؟»، یا نقاشی تلاش میکند بهطور بصری به این پرسش پاسخ دهد که «چرا زندگی ناپایدار است؟». اینگونه، «چرا» به سؤالی صرفاً منطقی محدود نمیماند، بلکه به مفهومی شاعرانه، وجودی و گاه عرفانی بدل میشود که روح انسان را به حرکت درمیآورد.
«چرا» یکی از عمیقترین و جهانسازترین واژههایی است که زبان در اختیار ما قرار داده است. این پرسش کوتاه اما بنیادین، رمز آغاز اندیشه، ابزار تحلیل، جرقهی خلاقیت و دروازهی فهم است. بدون آن، انسان از مسیر پیشرفت بازمیماند و گفتوگو معنای خود را از دست میدهد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «چرا» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/چرا