فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Agree With

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • phrasal verb B2
    (با کسی یا چیزی) موافق بودن، هم‌نظر بودن، هم‌رأی‌ بودن
    • - I don't agree with corporal punishment in schools.
    • - با تنبیه بدنی در مدارس موافق نیستم.
    • - I don't agree with hunting.
    • - با شکار موافق نیستم.
  • phrasal verb
    سازگار بودن
    • - How well must climate models agree with observations?
    • - مدل‌های اقلیمی چقدر باید با مشاهدات سازگار باشند؟
    • - Perinatal factors reported by mothers: do they agree with medical records?
    • - عوامل پیرازایشی گزارش‌شده توسط مادران: آیا این عوامل با سوابق پزشکی سازگار هستند؟
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد agree with

  1. verb concur
    Synonyms: coincide, accord, harmonize, agree
  2. verb suit
    Synonyms: be suitable, be favorable, be agreeable, be good for, satisfy, be acceptable, please, befit, sit well with

Collocations

  • agree with someone

    با کسی موافقت کردن، با کسی هم‌عقیده بودن

ارجاع به لغت agree with

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «agree with» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/agree-with

لغات نزدیک agree with

پیشنهاد بهبود معانی