(با کسی یا چیزی) موافق بودن، همنظر بودن، همرأی بودن
I don't agree with corporal punishment in schools.
با تنبیه بدنی در مدارس موافق نیستم.
I don't agree with hunting.
با شکار موافق نیستم.
سازگار بودن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
How well must climate models agree with observations?
مدلهای اقلیمی چقدر باید با مشاهدات سازگار باشند؟
Perinatal factors reported by mothers: do they agree with medical records?
عوامل پیرازایشی گزارششده توسط مادران: آیا این عوامل با سوابق پزشکی سازگار هستند؟
با کسی موافقت کردن، با کسی همعقیده بودن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «agree with» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/agree-with