آخرین به‌روزرسانی:

Agree With

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb B2

(با کسی یا چیزی) موافق بودن، هم‌نظر بودن، هم‌رأی‌ بودن

I don't agree with corporal punishment in schools.

با تنبیه بدنی در مدارس موافق نیستم.

I don't agree with hunting.

با شکار موافق نیستم.

phrasal verb

سازگار بودن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

How well must climate models agree with observations?

مدل‌های اقلیمی چقدر باید با مشاهدات سازگار باشند؟

Perinatal factors reported by mothers: do they agree with medical records?

عوامل پیرازایشی گزارش‌شده توسط مادران: آیا این عوامل با سوابق پزشکی سازگار هستند؟

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد agree with

  1. verb concur
    Synonyms:
    agree accord coincide harmonize
  1. verb suit
    Synonyms:
    satisfy please be suitable be acceptable be good for be agreeable befit sit well with be favorable

Collocations

agree with someone

با کسی موافقت کردن، با کسی هم‌عقیده بودن

ارجاع به لغت agree with

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «agree with» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/agree-with

لغات نزدیک agree with

پیشنهاد بهبود معانی