امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Bade

bæd / / beɪd bæd / / beɪd bæd / / beɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • وجه وصفی حال:

    bidding

معنی و نمونه‌جمله

adverb
( bid of . p ) زمان ماضی فعل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- I bade them farewell.
- به آن‌ها بدرود گفتم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bade

  1. verb Ask for or request earnestly
    Synonyms:
    invited conjured solicited pressed asked entreated requested besought
  1. verb Make a demand, as for a card or a suit or a show of hands
    Synonyms:
    tendered gone called ventured
  1. verb Invoke upon
    Synonyms:
    wished ordered directed instructed enjoined invited commanded told warned summoned saluted revealed charged requested proclaimed priced prayed greeted declared called begged beckoned asked announced demanded
  1. verb To offer a commitment at cards
    Synonyms:
    responded went opened offered declared

ارجاع به لغت bade

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bade» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bade

لغات نزدیک bade

پیشنهاد بهبود معانی