امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Beta

ˈbeɪtə ˈbiːtə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    betas

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable
بتا (دومین حرف الفبای یونانی)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The beta symbol is often used to represent the second letter of the Greek alphabet in mathematical equations.
- از نماد بتا اغلب برای نشان دادن حرف دوم الفبای یونانی در معادلات ریاضی استفاده می‌شود.
- The beta symbol is commonly used in scientific equations and formulas.
- از نماد بتا معمولاً در معادلات و فرمول‌های علمی استفاده می‌شود.
adjective noun countable
کامپیوتر بتا (مرحله‌ای از توسعه‌ی محصول به‌ویژه نرم‌افزار که در آن محصول تقریباً کامل است اما هنوز برای عرضه آماده نیست)
- the beta version
- نسخه‌ی بتا
- Our app is still in beta.
- اپلیکیشن ما هنوز در مرحله‌ی بتا قرار دارد.
adjective noun uncountable
سلطه‌پذیر، نفر دوم، غیرغالب، غیربرجسته (انسان یا حیوان)
- the beta employee
- کارمند غیربرجسته
- the beta of the group
- نفر دوم گروه
- beta male
- نر غیرغالب
noun
شیمی فیزیک ذره‌ی بتا (گونه‌ای از الکترون یا پوزیترون‌ پرانرژی و پرسرعت)
- Beta decay
- واپاشی ذرات بتا
- The energy of a beta particle can be calculated using the equation E = mc², where m is the mass of the particle and c is the speed of light.
- انرژی یک ذره‌ی بتا را می‌توان با استفاده از معادله‌ی E = mc² محاسبه کرد که در آن m جرم ذره و c سرعت نور است.
noun
(سهام) ضریب بتا
- Beta measures a stock's price volatility.
- ضریب بتا نوسانات قیمت سهام را محاسبه می‌کند.
- The beta of this stock is higher than the market average, indicating higher risk potential.
- ضریب بتای این سهام بالاتر از میانگین بازار است که نشان‌دهنده پتانسیل ریسک بالاتر است.
noun
موج بتا (=ریتم بتا)
- Beta waves are a neural oscillation (brainwave) in the brain with a frequency range of between 12.5 and 30 Hz.
- امواج بتا یک نوسان عصبی در مغز با دامنه‌ی فرکانسی بین ۱۲/۵ تا ۳۰ هرتز هستند.
- Beta waves were discovered and named by the German psychiatrist Hans Berger.
- هانس برگر، روان‌پزشک آلمانی، امواج بتا را کشف و نام‌گذاری کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد beta

  1. adjective being tested
    Synonyms: dubious, experimental, flaky, mostly working, new, pre-release, suspect, testing, unready

ارجاع به لغت beta

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «beta» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/beta

لغات نزدیک beta

پیشنهاد بهبود معانی