(آمریکا ـ عامیانه) از کوره دررفتن، بهشدت خشمگین شدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
When he came in and saw the mess he blew his stack.
وقتی وارد شد و نابسامانی را دید، از کوره دررفت.
The customer blew his stack when the server spilled a drink on him.
وقتی که پیشخدمت نوشیدنی را روی مشتری ریخت، او بهشدت خشمگین شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «blow one's stack» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/blow-ones-stack