با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Cafe

kæˈfeɪ / / kə- ˈkæfeɪ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    cafes

توضیحات

شکل نوشتاری دیگر این لغت: café

در حالت غیررسمی انگلیسی بریتانیایی در معنای اول به‌جای cafe از caff استفاده می‌شود.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable A1
کافه، کافی‌شاپ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- She loves reading her book at the cafe.
- او عاشق خواندن کتابش در کافی‌شاپ است.
- I met my friend at the cozy cafe downtown.
- دوستم را در کافه‌ای دنج در مرکز شهر ملاقات کردم.
noun countable
مغازه‌ی کوچک
- The cafe was bustling with customers on a Saturday morning.
- صبح روز شنبه، مغازه‌ی کوچک پر از مشتری بود.
- They decorated the cafe with colorful artwork.
- آن‌ها مغازه‌ی کوچک را با تصاویر رنگارنگ تزئین کردند.
noun countable
رستوران کوچک (به‌ویژه اگر در آن مشروب الکلی هم داده شود)، میخانه، بار
- The cafe offered a variety of local wines and craft beers.
- میخانه انواع شراب‌های محلی و آبجوهای دست‌ساز ارائه می‌کرد.
- We met at the cafe for a quick drink after work.
- ما یکدیگر را در رستوران کوچکی برای یک نوشیدنی سریع بعداز کار ملاقات کردیم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cafe

  1. noun restaurant
    Synonyms: bistro, cafeteria, chophouse, coffee bar, coffee shop, diner, eating house, hash house, joint, luncheonette, lunchroom, noshery, pit stop, snack bar, soup house, tearoom
  2. noun small, informal restaurant
    Synonyms: bistro, burger joint, cafeteria, cake shop, chophouse, coffee bar, coffee shop, diner, eating house, grease joint, greasy spoon, hash house, luncheonette, lunchroom, noshery, pit stop, quick-lunch, snack bar, soup house, tearoom

ارجاع به لغت cafe

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cafe» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cafe

لغات نزدیک cafe

پیشنهاد بهبود معانی