فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Chignon

ˈʃiːnjɑːn ˈʃiːnjɒ

شکل جمع:

chignons

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

آرایش و پیرایش شینیون (نوعی مدل موی زنانه که در آن موها با سنجاق در پشت سر جمع می‌شود)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

She created a beautiful chignon hairstyle for the bride.

او مدل موی شینیون زیبایی برای عروس شکل داد.

The ballerina's chignon stayed perfectly in place during her performance.

شینیون رقصنده‌ی باله در طول اجرا کاملاً در جای خود باقی ماند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد chignon

  1. noun
    Synonyms:
    bun hairdo knot twist

ارجاع به لغت chignon

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «chignon» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/chignon

لغات نزدیک chignon

پیشنهاد بهبود معانی