فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Chignon

ˈʃiːnjɑːn ˈʃiːnjɒ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    chignons

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    آرایش و پیرایش شینیون (نوعی مدل موی زنانه که در آن موها با سنجاق در پشت سر جمع می‌شود)
    • - She created a beautiful chignon hairstyle for the bride.
    • - او مدل موی شینیون زیبایی برای عروس شکل داد.
    • - The ballerina's chignon stayed perfectly in place during her performance.
    • - شینیون رقصنده‌ی باله در طول اجرا کاملاً در جای خود باقی ماند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد chignon

  1. noun
    Synonyms: bun, hairdo, knot, twist

ارجاع به لغت chignon

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «chignon» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/chignon

لغات نزدیک chignon

پیشنهاد بهبود معانی