بهطور مادرزادی، بهطور غیراکتسابی، بهطور ذاتی، بهطور فطری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The child was congenitally blind from birth.
کودک بهطور مادرزادی از بدو تولد نابینا بود.
She was congenitally predisposed to heart conditions.
او بهطور مادرزادی مستعد بیماری قلبی بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «congenitally» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/congenitally