با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Connector

kəˈnektər kəˈnektə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    connectors

معنی

noun
بست، اتصال، رابط، متصل‌کننده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد connector

  1. noun An instrumentality that connects
    Synonyms: connection, connexion, connecter, connective

لغات هم‌خانواده connector

ارجاع به لغت connector

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «connector» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/connector

لغات نزدیک connector

پیشنهاد بهبود معانی