شکل جمع:
corpsesجسد، نعش، جنازه، لاشه، بدن بیجان
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
The police discovered the corpse in the abandoned house.
پلیس جسد را در خانهی متروکه پیدا کرد.
They wrapped the sailor's corpse in a flag and threw it into the sea.
جسد ملوان را در پرچم پیچیدند و به دریا افکندند.
They carefully examined the corpse to determine the cause of death.
آنها جنازه را با دقت بررسی کردند تا علت مرگ را تعیین کنند.
تهمانده، لاشه، پسمانده، تفاله
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
After the company went bankrupt, its app became the corpse of its once-thriving business.
پساز ورشکستگی شرکت، اپلیکیشن آن تبدیل به تفالهی کسبوکار پررونق سابقش شد.
The old website is now just the corpse of what it used to be, with no active users.
این وبسایت قدیمی اکنون فقط پسماندهی چیزی است که قبلاً بود، بدون هیچ کاربر فعالی.
قدیمی جسم، پیکر، تن، کالبد، بدن
A corpse can be identified even in the early stages of decomposition.
بدن حتی در مراحل اولیهی تجزیه هم قابل شناسایی است.
The paramedics arrived and found the corpse still breathing.
امدادگران رسیدند و پیکری را یافتند که هنوز درحال نفس کشیدن بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «corpse» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/corpse