امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Dimmer

ˈdɪmər British: ˈdɪmə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت عالی:

    dimmest

معنی‌ها

noun
تیره‌کننده، تارکننده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
noun
تار، تاریک، تیره کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dimmer

  1. adjective Lacking clarity or distinctness
    Synonyms: vaguer, fainter, wanner, denser, duskier, mistier, slower, hazier, fuzzier, weaker, dumber, foggier, cloudier, duller
    Antonyms: clearer, lighter, brighter
  2. adjective Covered by or as if by a thin coating or film
    Synonyms: mistier, hazier, cloudier, blurrier
  3. adjective Lacking gloss and luster
    Synonyms: flatter, duller
  4. adjective Lacking vividness in color
    Synonyms: murkier, muddier, flatter, drabber, duller
  5. adjective Unfavorable (opinion)
    Synonyms: murkier, duskier, darker
    Antonyms: lighter, smarter, clearer, better, brighter
  6. adjective Offering little or no hope; ; ; - J.M.Synge
    Synonyms: bleaker, blacker
  7. adjective Emitting only a small amount of light; faint:
    Synonyms: darker

ارجاع به لغت dimmer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dimmer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dimmer

لغات نزدیک dimmer

پیشنهاد بهبود معانی