فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Elapse

ɪˈlæps ɪˈlæps

گذشته‌ی ساده:

elapsed

شکل سوم:

elapsed

سوم‌شخص مفرد:

elapses

وجه وصفی حال:

elapsing

معنی و نمونه‌جمله

verb - intransitive C2

گذشتن، منقضی شدن، سپری شدن، سقوط

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

Five years elapsed before I heard from him again.

پنج سال گذشت تا دوباره از او خبر یافتم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد elapse

  1. verb go by; slip away
    Synonyms:
    pass pass by go by pass away slip away expire vanish lapse run out roll by roll on glide by transpire

ارجاع به لغت elapse

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «elapse» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/elapse

لغات نزدیک elapse

پیشنهاد بهبود معانی