گذشتهی ساده:
elapsedشکل سوم:
elapsedسومشخص مفرد:
elapsesوجه وصفی حال:
elapsingگذشتن، منقضی شدن، سپری شدن، سقوط
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Five years elapsed before I heard from him again.
پنج سال گذشت تا دوباره از او خبر یافتم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «elapse» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/elapse