گذشتهی ساده:
exorcisedشکل سوم:
exorcisedسومشخص مفرد:
exorcisesوجه وصفی حال:
exorcisingexorcise از exorcize رایجتر است.
بیرون راندن (روح پلید و شیطانی با استفاده از دعا یا جادو) از یک شخص یا مکان، جنگیری کردن
After the priest exorcised the spirit, apparently, the strange noises stopped.
پس از آنکه کشیش روح را بیرون راند، ظاهراً دیگر صداهای عجیب قطع شدند.
an attempt to exorcize an unquiet spirit
تلاش برای بیرون راندن روح ناآرام
رهایی یافتن (از چیزی دردسرساز یا ناخوشایند یا تهدیدآمیز و غیره)، دور انداختن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
to exorcise the memory of the accident
رهایی یافتن از خاطرهی تصادف
We must exorcize the fears.
باید ترسها را دور بریزیم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «exorcise» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/exorcise