شکل نوشتاری دیگر این لغت: feeble-minded
روانشناسی قدیمی سلامت روان عقبماندهی ذهنی، مبتلا به ناتوانی ذهنی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی سلامت روان
The feebleminded boy struggled to comprehend basic arithmetic concepts in his math class.
این پسر مبتلا به ناتوانی ذهنی تلاش میکرد در کلاس ریاضیاش مفاهیم پایهی حساب را درک کند.
Despite his efforts, the feeble-minded man found it difficult to remember names and faces of people he met.
این مرد عقبماندهی ذهنی علیرغم تلاشهایش بهسختی میتوانست نام و چهرهی افرادی که با آنها ملاقات کرده بود را به خاطر بیاورد.
احمق، کودن، ابله، کمعقل، خل، احمقانه، ابلهانه (رفتار و اقدام و غیره)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The feebleminded man couldn't even follow the simplest instructions.
مرد کمعقل حتی نمیتوانست از سادهترین دستورالعملها پیروی کند.
His feeble-minded decision to invest in that company cost him all his savings.
تصمیم احمقانهی او برای سرمایهگذاری در آن شرکت به قیمت از دست دادن تمام پساندازش تمام شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «feebleminded» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/feebleminded