با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Flat-footed

flætˈfʊtɪd flætˈfʊtɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله

  • adjective adverb
    پزشکی صاف‌پا (کسی که کف پای او صاف و بی‌انحنا باشد)
  • adjective adverb
    (عامیانه) سختگیر، آدم یکدنده، خودرأی، غد، سرسخت، پایدارانه
    • - flat-footed support for an idea
    • - پشتیبانی سرسختانه از یک اندیشه
  • adjective adverb
    بی‌قواره، ناجور، زشت، دست‌و‌پا چلفتی، بدقواره، ناشی، ناشیانه
  • adjective adverb
    ملالت‌آور، خسته‌کننده، کسل‌کننده
  • adjective adverb
    از روی غفلت، ناگهان، به طور ناگهانی، به‌صراحت، به‌طور قاطع، رک‌وپوست‌کنده
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد flat-footed

  1. adjective Standing solidly
    Synonyms: uncompromising, forthright, unwavering, firm
  2. adjective Awkward
    Synonyms: clumsy, maladroit, plodding, tedious, take by surprise, catch off-guard, catch in the act

Idioms

ارجاع به لغت flat-footed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «flat-footed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/flat-footed

لغات نزدیک flat-footed

پیشنهاد بهبود معانی