ملت، مردم
Some folks have been waiting over an hour to buy tickets.
بیشتر از یک ساعت است که ملت منتظرند تا بلیط اتوبوس تهیه کنند.
old folks
مردم قدیم، قدیمیها
پدر و مادر، خانواده، اقوام
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I’m going home over Thanksgiving to see my folks.
برای عید شکرگزاری میروم خانه دیدار خانوادهام.
How's your folks?
حال پدر و مادرت چطور است؟
(عامیانه) قوم و خویش، خویشاوندان
(مردم) ساده و بیتکلف، بیشیلهپیله، بیافاده
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «folks» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/folks