امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Importation

ˌɪmpɔːrˈteɪʃn ˌɪmpɔːˈteɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
ورود، واردات

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- The car was an importation from Italy.
- اتومبیل از ایتالیا وارد شده بود.
- the importation of foreign ideology
- وارد کردن انگارگان برون‌مرزی/ ورود ایدئولوژی بیگانه
- the importation of goods from India
- وارد کردن کالا از هند
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد importation

  1. noun Commodities (goods or services) bought from a foreign country
    Synonyms:
    import borrowing shipping in bringing in admission entrance acceptance reception introduction purchase abroad adoption
    Antonyms:
    export
  1. noun The commercial activity of buying and bringing in goods from a foreign country
    Synonyms:
    importing

ارجاع به لغت importation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «importation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/importation

لغات نزدیک importation

پیشنهاد بهبود معانی