شکل جمع:
incumbentsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
بایسته بودن، بایستن، ایجاب کردن، (برکسی) فرض بودن، وظیفه داشتن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «incumbent» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/incumbent