شکل جمع:
occupantsساکن، مستأجر، اشغالکننده
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The occupant of the nearby apartment.
کسی که در آپارتمان مجاور زندگی میکند.
the first occupant of the post of assistant to the president
اولین متصدی مقام معاونت رئیسجمهوری
the occupants of the car
سرنشینان اتومبیل
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «occupant» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/occupant