فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Invisibly

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb

به‌طور نامرئی، به‌طور نامحسوس، به‌صورت ناپیدا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

For 10 days the virus spread, invisibly, and no one knew it was there.

به مدت ۱۰ روز، ویروس به‌طور نامرئی پخش شد و هیچ‌کس از وجود آن اطلاع نداشت.

Today’s digital world hangs on the satellite networks that invisibly circle the globe.

دنیای دیجیتال امروز، به شبکه‌های ماهواره‌ای وابسته است که به‌صورت ناپیدا کره‌ی زمین را دور می‌زنند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد invisibly

  1. adverb imperceptibly
    Synonyms:
    secretly vaguely obscurely inconspicuously indistinctly undetectably uncertainly not visibly out of sight

ارجاع به لغت invisibly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «invisibly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/invisibly

لغات نزدیک invisibly

پیشنهاد بهبود معانی