فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Invisibly

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adverb
    به‌طور نامرئی، به‌طور نامحسوس، به‌صورت ناپیدا
    • - For 10 days the virus spread, invisibly, and no one knew it was there.
    • - به مدت ۱۰ روز، ویروس به‌طور نامرئی پخش شد و هیچ‌کس از وجود آن اطلاع نداشت.
    • - Today’s digital world hangs on the satellite networks that invisibly circle the globe.
    • - دنیای دیجیتال امروز، به شبکه‌های ماهواره‌ای وابسته است که به‌صورت ناپیدا کره‌ی زمین را دور می‌زنند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد invisibly

  1. adverb imperceptibly
    Synonyms: undetectably, out of sight, not visibly, uncertainly, obscurely, inconspicuously, indistinctly, secretly, vaguely

ارجاع به لغت invisibly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «invisibly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/invisibly

لغات نزدیک invisibly

پیشنهاد بهبود معانی