Kilowatt

ˈkɪləwɑːt ˈkɪləwɒt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
کیلووات

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد kilowatt

  1. noun A unit of power equal to 1000 watts
    Synonyms: kw

ارجاع به لغت kilowatt

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «kilowatt» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/kilowatt

لغات نزدیک kilowatt

پیشنهاد بهبود معانی