آخرین به‌روزرسانی:

Laboured

ˈleɪbərd ˈleɪbəd

سوم‌شخص مفرد:

labours

وجه وصفی حال:

labouring

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective

پرزحمت، همراه با کار و زحمت، دشوار

laboured breathing

تنفس دشوار

adjective

حاکی از تقلای زیاد و بی‌بازده، سنگین، ثقیل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

His poetry seems laboured and artificial.

شعر او ثقیل و مصنوعی می‌نماید.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد laboured

  1. adjective requiring or showing effort
    Synonyms:
    strained labored heavy

ارجاع به لغت laboured

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «laboured» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/laboured

لغات نزدیک laboured

پیشنهاد بهبود معانی