Laboured

ˈleɪbərd ˈleɪbəd
آخرین به‌روزرسانی:
  • Adjective
    پرزحمت، همراه با کار و زحمت، دشوار
    • - laboured breathing
    • - تنفس دشوار
  • Adjective
    حاکی از تقلای زیاد و بی‌بازده، سنگین، ثقیل
    • - His poetry seems laboured and artificial.
    • - شعر او ثقیل و مصنوعی می‌نماید.
پیشنهاد و بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

لغات نزدیک laboured

پیشنهاد و بهبود معانی