جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
جستوجو
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
اطلاعات بیشتر
نرمافزار iOS
اطلاعات بیشتر
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
لغات جستوجو شده
وبلاگ
معنیها و نمونهجملهها
Laboured
ˈleɪbərd
ˈleɪbəd
آخرین بهروزرسانی:
۳۱ فروردین ۱۳۹۹
Adjective
پرزحمت، همراه با کار و زحمت، دشوار
- laboured breathing
- تنفس دشوار
Adjective
حاکی از تقلای زیاد و بیبازده، سنگین، ثقیل
- His poetry seems laboured and artificial.
- شعر او ثقیل و مصنوعی مینماید.
پیشنهاد و بهبود معانی
تبلیغات
(تبلیغات را حذف کنید)
لغات نزدیک laboured
-
laborite
-
laborsaving
- laboured
-
labourer
-
labra
پیشنهاد و بهبود معانی
دریافت فست دیکشنری از طریق اپاستور
دانلود مستقیم فست دیکشنری