Lubber

ˈləbər ˈlʌbə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adverb
آدم کودن، آدم بی‌دست‌وپا، ملوان تازه‌کار، خام‌دستی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lubber

  1. noun An inexperienced sailor; a sailor on the first voyage
    Synonyms: clod, rustic, landlubber, fool, lout, stumblebum, loafer, goon, oaf, lummox, lump, landsman, gawk

ارجاع به لغت lubber

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lubber» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lubber

لغات نزدیک lubber

پیشنهاد بهبود معانی