با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید
خرید اشتراک

    Man-made

    ˌmænˈmeɪd ˈmænˈmeɪd
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    انسان‌ساخته، بشرساخته، مصنوعی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    - The man-made island was created to expand the city's coastline.
    - این جزیره‌ی انسان‌ساخته برای گسترش خط ساحلی شهر ایجاد شد.
    - The man-made diamonds were indistinguishable from natural ones.
    - الماس‌های مصنوعی از الماس‌های طبیعی قابل تشخیص نبودند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد man-made

    1. adjective artificial
      Synonyms: counterfeit, ersatz, factitious, false, manufactured, not genuine, plastic, synthetic, unnatural
      Antonyms: natural, real

    ارجاع به لغت man-made

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «man-made» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/man-made

    لغات نزدیک man-made

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار