فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Matt

mæt mæt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    matts

معنی

noun adjective adverb
( matte )(فلزشناسی) فلز یا مس پرداخت نشده و ناخالص، تکمیل یا پرداخت مات و بی‌جلا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد matt

  1. noun the property of having little or no contrast; lacking highlights or gloss
    Synonyms:
    flatness mat matte lusterlessness lustrelessness
  1. adjective not reflecting light; not glossy
    Synonyms:
    matte mat flat matted

ارجاع به لغت matt

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «matt» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/matt

لغات نزدیک matt

پیشنهاد بهبود معانی