امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Mining

ˈmaɪnɪŋ ˈmaɪnɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    mined
  • شکل سوم:

    mined
  • سوم‌شخص مفرد:

    mines

معنی و نمونه‌جمله

noun uncountable C1
کان‌کنی، مین‌گذاری، معدن‌کاری، استخراج معدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- industrial and Mining Development Bank of Iran
- بانک توسعه‌ی صنعت و معدن ایران
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mining

  1. noun The act of extracting ores or coal etc from the earth
    Synonyms:
    quarrying excavating hollowing opening digging scooping tapping boring drilling pitting undermining delving burrowing minelaying excavation tunneling staving in honeycombing placer mining stoping hard-rock mining prospecting

ارجاع به لغت mining

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mining» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mining

لغات نزدیک mining

پیشنهاد بهبود معانی