فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Olympian

əˈlɪmpiən əˈlɪmpiən
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
ادبیات شکوهمند، فوق‌العاده، مثال‌زدنی، ملکوتی، رفیع، شامخ، والامقام، عالی‌رتبه (وابسته به خدایان کوه المپ)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- The Olympian dedication of the coach transformed the team’s performance.
- تعهد مثال‌زدنی مربی، عملکرد تیم را متحول کرد.
- the Olympian beauty of a Greek temple
- زیبایی شکوهمند یک معبد یونانی
- Her Olympian spirit inspired everyone in the community.
- روحیه‌ی والای او الهام‌بخش‌ همه‌ی افراد جامعه بود.
noun countable
انگلیسی آمریکایی ورزش ورزش‌کار المپیکی، شرکت‌کننده در مسابقات المپیک، المپین
- Every Olympian dreams of standing on the podium.
- هر ورزش‌کار المپیکی رؤیای ایستادن روی سکو را در سر می‌پروراند.
- As an Olympian, he inspired many young athletes to pursue their dreams.
- به‌عنوان ورزش‌کاری المپیکی، او الهام‌بخش جوانان بسیاری شد تا رؤیاهای خود را دنبال کنند.
- The Iranian Olympian trained tirelessly for the upcoming games.
- ورزشکار المپیکی ایرانی برای بازی‌های پیشِ‌رو نستوهانه تمرین کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد Olympian

  1. adjective Far beyond what is usual in magnitude or degree, Having the qualities of a god, Majestic in manner or bearing; superior to mundane matters
    Synonyms:
    exceptional majestic exceeding surpassing prodigious
  1. noun A competitor in the Olympic Games, A competitor in the Olympics

ارجاع به لغت Olympian

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «Olympian» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/olympian

لغات نزدیک Olympian

پیشنهاد بهبود معانی