فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Pitter-patter

ˈpɪtər ˌpætər ˈpɪtə ˌpætə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun verb - intransitive adverb
    چک‌چک کردن (مثل صدای ریزش باران)، شر‌شر کردن، تاپ‌تاپ کردن
    • - Her heart went pitter-patter.
    • - قلبش تاپ‌تاپ کرد.
  • noun adverb verb - intransitive
    (صدای ریزش باران و غیره) چک چک، شرشر
    • - the pitter-patter of raindrops on the tin roof
    • - صدای چکه‌های باران بر شیروانی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد pitter-patter

  1. noun A sound
    Synonyms: thump, tap
  2. adverb Describing a rhythmic beating
    Synonyms: pit-a-pat, pitty-patty, pitty-pat
  3. verb Make light, rapid and repeated sounds
    Synonyms: patter, sprinkle, spit, spatter

ارجاع به لغت pitter-patter

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pitter-patter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pitter-patter

لغات نزدیک pitter-patter

پیشنهاد بهبود معانی