فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Roach

roʊtʃ rəʊtʃ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    roaches

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    جانورشناسی ماهی آب‌شیرین
    • - I caught a large roach while fishing in the river.
    • - هنگام ماهیگیری در رودخانه یک ماهی آب‌شیرین بزرگ صید کردم.
    • - The roach darted away as soon as I approached the pond.
    • - به‌محض اینکه به تالاب نزدیک شدم، ماهی آب‌شیرین دور شد.
  • noun countable informal
    حشره‌شناسی سوسک
    • - I saw a roach scurrying across the kitchen floor.
    • - سوسکی را دیدم که در کف آشپزخانه باسرعت حرکت می‌کرد.
    • - We need to call the exterminator to get rid of these roaches.
    • - برای خلاص شدن از شر این سوسک‌ها باید با فرد نابودگر حشرات تماس بگیریم.
  • noun countable
    ته‌سیگار، ته‌سیگار ماری‌جوانا، فیلتر سیگار
    • - He rolled a roach and lit it with a match.
    • - ته‌سیگار را پیچید و آن را با کبریت روشن کرد.
    • - I found a roach under the couch.
    • - یک فیلتر سیگار زیر کاناپه پیدا کردم.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد roach

  1. noun An insect
    Synonyms: cockroach, bug, Rutilus rutilus, cucaracha (Spanish)
  2. noun The butt end of a marijuana cigarette
    Synonyms: butt, joint, last hit
  3. noun Street names for flunitrazepan
    Synonyms: R-2, Mexican valium, rophy, rope, roofy, forget me drug, circle

ارجاع به لغت roach

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «roach» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/roach

لغات نزدیک roach

پیشنهاد بهبود معانی