فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Roach

roʊtʃ rəʊtʃ

شکل جمع:

roaches

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

جانورشناسی ماهی آب‌شیرین

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی جانورشناسی

مشاهده

I caught a large roach while fishing in the river.

هنگام ماهیگیری در رودخانه یک ماهی آب‌شیرین بزرگ صید کردم.

The roach darted away as soon as I approached the pond.

به‌محض اینکه به تالاب نزدیک شدم، ماهی آب‌شیرین دور شد.

noun countable informal

حشره‌شناسی سوسک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

I saw a roach scurrying across the kitchen floor.

سوسکی را دیدم که در کف آشپزخانه باسرعت حرکت می‌کرد.

We need to call the exterminator to get rid of these roaches.

برای خلاص شدن از شر این سوسک‌ها باید با فرد نابودگر حشرات تماس بگیریم.

noun countable

ته‌سیگار، ته‌سیگار ماری‌جوانا، فیلتر سیگار

He rolled a roach and lit it with a match.

ته‌سیگار را پیچید و آن را با کبریت روشن کرد.

I found a roach under the couch.

یک فیلتر سیگار زیر کاناپه پیدا کردم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد roach

  1. noun an insect
    Synonyms:
    bug cockroach cucaracha (Spanish) Rutilus rutilus
  1. noun the butt end of a marijuana cigarette
    Synonyms:
    butt joint last hit
  1. noun street names for flunitrazepan
    Synonyms:
    roofy rope rophy forget me drug Mexican valium circle R-2

ارجاع به لغت roach

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «roach» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/roach

لغات نزدیک roach

پیشنهاد بهبود معانی