شکل جمع:
roachesجانورشناسی ماهی آبشیرین
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی جانورشناسی
I caught a large roach while fishing in the river.
هنگام ماهیگیری در رودخانه یک ماهی آبشیرین بزرگ صید کردم.
The roach darted away as soon as I approached the pond.
بهمحض اینکه به تالاب نزدیک شدم، ماهی آبشیرین دور شد.
حشرهشناسی سوسک
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I saw a roach scurrying across the kitchen floor.
سوسکی را دیدم که در کف آشپزخانه باسرعت حرکت میکرد.
We need to call the exterminator to get rid of these roaches.
برای خلاص شدن از شر این سوسکها باید با فرد نابودگر حشرات تماس بگیریم.
تهسیگار، تهسیگار ماریجوانا، فیلتر سیگار
He rolled a roach and lit it with a match.
تهسیگار را پیچید و آن را با کبریت روشن کرد.
I found a roach under the couch.
یک فیلتر سیگار زیر کاناپه پیدا کردم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «roach» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/roach