فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Shall

ʃl ʃl

معنی و نمونه‌جمله‌ها

auxiliary verb B1

باید، بایست، بایستی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

I shall probably go tomorrow.

احتمالاً فردا خواهم رفت.

Those who have faith shall be saved.

آنان که ایمان دارند (حتماً) رستگار خواهند شد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The fine shall not exceed $ 200.

جریمه از 200 دلار متجاوز نخواهد بود.

Shall I invite them too?

آن‌ها را هم دعوت کنم؟

If any man shall hear, let him remember.

اگر کسی بشنود، باید به‌دلیل بسپارد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد shall

  1. verb
    Synonyms:
    be going to must intend be about to be obliged want-to

ارجاع به لغت shall

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «shall» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/shall

لغات نزدیک shall

پیشنهاد بهبود معانی