آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۷ اسفند ۱۴۰۳

    Skull

    skʌl skʌl

    گذشته‌ی ساده:

    skulled

    شکل سوم:

    skulled

    سوم‌شخص مفرد:

    skulls

    وجه وصفی حال:

    skulling

    شکل جمع:

    skulls

    معنی skull | جمله با skull

    noun countable C2

    کالبدشناسی جمجمه، کاسه‌ی سر

    skull, جمجمه، کاسه‌ی سر
    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کالبدشناسی

    مشاهده

    The forensic team examined the skull for any signs of trauma or injury.

    تیم پزشکی قانونی جمجمه را از نظر هرگونه نشانه‌ای از ضربه یا جراحت بررسی کردند.

    The archaeologist discovered skulls buried in the tomb.

    این باستان‌شناس کاسه‌های سر مدفون در مقبره را کشف کرد.

    noun informal

    کله، سر، مخ (معمولاً با تداعی منفی یا مزاح‌آمیز)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

    a thick skull

    کله‌خر

    an empty skull

    کله‌پوک، بی‌مخ

    verb - transitive informal

    به سر کسی زدن، توسری زدن، کوفتن (بر سر کسی)

    The detective had to skull the suspect.

    کارآگاه مجبور شد به سر مظنون بزند.

    The bully threatened to skull him.

    قلدر او را تهدید به توسری زدن کرد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد skull

    1. noun the part of the skeleton that forms the framework of the head, consisting of the bones of the cranium, which protect the brain, and the bones of the face.
      Synonyms:
      head cranium brain-case brain mind vertex skullcap epicranium pericranium scalp death-s-head
    1. adjective
      Synonyms:
      cephalic

    Idioms

    out of one's skull

    (عامیانه) احمق، بی‌شعور، بی‌مغز، بی‌کله

    have a thick skull (or head)

    پخمه بودن، کودن بودن، کله‌خر بودن

    سوال‌های رایج skull

    گذشته‌ی ساده skull چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده skull در زبان انگلیسی skulled است.

    شکل سوم skull چی میشه؟

    شکل سوم skull در زبان انگلیسی skulled است.

    شکل جمع skull چی میشه؟

    شکل جمع skull در زبان انگلیسی skulls است.

    وجه وصفی حال skull چی میشه؟

    وجه وصفی حال skull در زبان انگلیسی skulling است.

    سوم‌شخص مفرد skull چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد skull در زبان انگلیسی skulls است.

    ارجاع به لغت skull

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «skull» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/skull

    لغات نزدیک skull

    • - skulk
    • - skulker
    • - skull
    • - skull and crossbones
    • - skull practice
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    log on loki long-distance long opening hours longtime merci merciful metrical mildly missy needless newsstand nexus nighttime nighty-night میلیونر قورباغه موذن ایتالیا ضامن ضمانت ضمانت کردن ضمانت‌نامه تضمین تضمین کردن رضایت‌نامه عزم عزیمت عزیمت کردن متملق
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.