امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Small-town

ˈsmɑːltaʊn ˈsmɑːltaʊn ˈsmɔːlvɪl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
وابسته به شهرهای کوچک، شهرستانی، کم‌سروصدا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد small-town

  1. noun a community of people smaller than a town
    Synonyms:
    village settlement
  1. adjective having the restricted outlook often characteristic of geographic isolation
    Synonyms:
    narrow limited local narrow-minded provincial insular parochial

ارجاع به لغت small-town

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «small-town» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/small-town

لغات نزدیک small-town

پیشنهاد بهبود معانی