Sorely

ˈsɔːrli ˈsɔːli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adverb formal
    به‌شدت، به‌سختی، بسیار، سخت، شدیداً
    • - We sorely need you.
    • - سخت به شما نیاز داریم.
    • - sorely needed
    • - به‌شدت مورد‌نیاز
    • - She was sorely disappointed when she didn't receive the promotion she had been working so hard for.
    • - هنگامی که ارتقایی را که به شدت برایش کار کرده بود، نگرفت، سخت ناامید شد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد sorely

  1. adverb In or as if in pain
    Synonyms: painfully, badly, extremely, greatly, grievously, woefully
    Antonyms: painlessly
  2. adjective
    Synonyms: extremely, grievously, woefully, distressfully, badly, severely, sadly, heartbrokenly

ارجاع به لغت sorely

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sorely» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sorely

لغات نزدیک sorely

پیشنهاد بهبود معانی