شکل جمع:
squadronsگردان هوایی، اسکادران
The captain commanded his squadron to execute a synchronized aerial maneuver.
کاپیتان به گردان هوایی دستور داد تا مانور هوایی هماهنگ را اجرا کنند.
The elite special forces squadron completed their mission behind enemy lines undetected.
اسکادران نیروهای ویژهی زبده مأموریت خود را در پشت خطوط دشمن بدون شناسایی انجام دادند.
دسته (بزرگ) (از اشخاص و چیزها و غیره)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
A squadron of protesters marched through the streets.
دستهای از معترضان در خیابانها راهپیمایی کردند.
A large squadron of geese flew.
دستهی بزرگی از غازها پرواز کردند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «squadron» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/squadron