فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Battalion

bəˈtæljən bəˈtæljən

شکل جمع:

battalions

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun

(نظامی) گردان، (در جمع) نیروهای ارتشی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

the 1st battalion of the infantry regiment

گردان اول هنگ پیاده

Battalions of volunteers went to fight the forest fire.

دسته‌های متعددی از داوطلبان برای پیکار با آتش‌سوزی جنگل عازم شدند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد battalion

  1. noun military division
    Synonyms:
    unit force company contingent corps regiment squadron brigade army legion host multitude throng horde

ارجاع به لغت battalion

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «battalion» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/battalion

لغات نزدیک battalion

پیشنهاد بهبود معانی